خدای یکتاست که جز او خدایی نیست، زنده و پاینده است، هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود، اوست مالک آنچه در آسمانها و زمین است، که را این جرأت است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او؟ علم او محیط است به آنچه پیش نظر خلق آمده و آنچه سپس خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه از علم او احاطه نتوانند کرد مگر به آنچه او خواهد، قلمرو علمش از آسمانها و زمین فراتر، و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بیزحمت است، و او والا مرتبه و با عظمت است. کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بیگمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست. خدا یار اهل ایمان است که آنان را از تاریکیهای جهل بیرون آرد و به عالم نور برد، و آنان که راه کفر گزیدند یار ایشان شیاطین و دیوهایند که آنها را از عالم نور به تاریکیهای گمراهی در افکنند، این گروه اهل دوزخند و در آن همیشه خواهند بود.
پیامبر اسلام (ص) فرموده اند:
- آن که دردها را آفریده، درمان آنها را نیز آفریده است.
- هر دردی را درمانی است، پس چون دارو به درد برسد، به اذن خداوند بهبود یابد.
- خود را مداوا کنید، چراکه خداوند هیچ دردی را فرو نفرستاده، مگر آنکه برای آن درمانی نازل کرده است.
- هر کاری را چاره ای است و چاره تندرستی در دنیا چهار چیز است : کم سخن گفتن، کم خوابیدن (خواب کافی)، کم راه رفتن و کم غذا خوردن.
- روزه بگیرید تا تندرست بمانید.
- سفر کنید تا تندرست بمانید.
- سه چیز است که بدن به واسطه آن شاداب می شود و رشد می کند: بوی خوش، جامه نرم و نوشیدن عسل.
- خوردن شام را ترک نکنید، هر چند به خوردن یک عدد خرمای خشک باشد، چرا که خوردن شام، مایه نیرومندی پیر و جوان است و ترک آن مایه پیری و در هم شکستگی.
- هر کس اندوه و دغدغه اش فراوان شود، بدنش بیمار می گردد.
- کوتاه کردن ناخن ها مانع بروز درد بزرگ می شود و روزی شخص را فراوان می کند.
- هر کس به حرام درمان بجوید، خداوند در آن شفایی قرار نمی دهد.
- تا هنگامی که بدنت درد را تحمل می کند، از دارو بپرهیز و آنگاه که درد را تحمل نکرد، از دارو استفاده کن.
- هر کس سلامتی بر بدنش چیرگی دارد، مداوا نکند.
- هر کس می تواند با بیماری خود سر کند، از درمان بپرهیزد، زیرا بسا دارویی که خود ، بیماری بر جا می نهد.
ای همیشه همسفر، ای همیشه هم صدا
مـن میخوام ســفر کنم، پا به پای من بیا
بــه کــجا ســفر کنم، به کــدوم دیار دور
که تو باشــی و خودم، بیغرور بیغرور
عشــق آفتابی من...حس مهتابی من
دورم از مدار تو -مثل سایه-دور دور...
بیتو، نیلــــوفر آب، ســهم مردابه و بس
ماهی سرخ قشنگ، قسـمت تنگ بلور
اینـــجا بیحضـــور تو، اهــل غــربته دلــم
شنبههای بیرمق، جمعههای سوت و کور...
حـس بارونو دارم که مــیباره تو لجــن
حس عابرو توی... کوچههای بیعبور...
حس موسی رو دارم، تـوی بیخداییا
دلخوشم به بودنت، به وجــود کوه نور
دستمــو رهـا نکن... که اگــــه رهـا بشـه
میزنه تو گوش این، لحظههای بی شعور
ای همیشه همسفر، ای همیشه هم صدا
مـن میخوام ســفر کنم، پا به پای من بیا
دوباره میخوام برگردم.
شهر کوههای مغرور
کوه کارخونه آسفالت...
دوباره می خوام ذره ذره خاطراتمو مرور کنم.
دوستای قدیمی
دیدارهای تازه
همه چی سرجاشه حتی من.
من تمام این سالها توی خواب زمستونی بودم...
صبح بخیر خوب من.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ